کد مطلب:298769 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:149

راز شب



«ماه آن شب خموش و سرگردان

روی صحرا و دشت می تابید


نور غم رنگ حزن پرور ماه

همه جا را نموده بود سپید


دانه دانه ستاره بر رخ چرخ

همچو اشك یتیم می لرزید


خواب، گسترده بود خاموشی

بر جهان پرده ی فراموشی


مرغ شب آرمیده بود آرام

چشم ایام رفته بود به خواب


سایه ی نخلها به چهره ی نور

از سیاهی كشیده بود حجاب


باد در جستجوی گمشده ای

چرخ می زد چون عاشقی بیتاب


غرق، شهر مدینه سر تا سر

در سكوتی عمیق و رعب آور


می كشید انتظار، خاك آن شب

مقدم تازه میهمانی را


می ربود از كف گران مردی

آسمان همسر جوانی را


آتش مرگ مادری می سوخت

دل اطفال خسته جانی را


مردم آرام، لیك آهسته

نوحه گر چند طفل دل خسته





بر سر دوش، جسم بی جانی

حمل می شد به نقطه ای مرموز


همه خواهان به دل درازی شب

گر چه شب بود تلخ و طاقت سوز


تا مگر راز شب نگردد فاش

نبرد پی به راز شب دل روز


راز شب بود پیكر زهرا

كه شب آغوش خاك گشتش جا


راز شب بود بانویی معصوم

كه چو او مردی از زمانه نزاد


هیجده ساله بانویی پر شور

كه سیه كرد چهره ی بیداد


بانویی كز سخن به محضر عام

ریخت آتش به جان استبداد


بانویی شیر دل دلیر و شجاع

كه نمود از حقوق خویش دفاع


گر چه زن بود لیك مردانه

از قیام آتشی عظیم افروخت


شعله ای بر كشید از دل خویش

كه سیه خرمن ستم را سوخت


درس احقاق حق و دفع ستم

به جهان و جهانیان آموخت


مردم خفته را ز خواب انگیخت

آبروی ستمگران را ریخت»


«كلیات دیوان محمد حسین شهریار» [1] .

«پایان»

نتیجه:

پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله در بازگشت از حجه الوداع در هجدهم ذی الحجه سال


دهم هجرت به فرمان خداوند علی بن ابیطالب علیه السلام را به امامت و ولایت منصوب فرمود.

پیامبر مدتی بعد از ورود به مدینه بیمار شدند، بیماری كه در آن وفات یافتند. در روزهای آخر عمر مباركش كه اوج اقتدار اسلام بود برای تداوم رسالتش و ولایت مولی الموحدین علی علیه السلام نگران به نظر می رسید فرمان حركت سپاهی برای یك جنگ انتقامی نه دفاعی به سوی بلاد روم صادر فرمودند و اكثر بزرگان و سیاسمتداران مدینه و صحابه در آن سپاه بودند و اسامه جوان را به فرماندهی منصوب و علی علیه السلام را در مدینه نگه داشت و در حركت سپاه اصرار می ورزید، تا در آرامش با علی بیعت شود ولی سپاه در حركت تعلل ورزید!.

قلم و كاغذی خواست تا وصیتی بنویسد تا مسلمانان بعد از او گمراه نشوند اما اجازه ندادند!؟

هنگامی كه نتوانست برای اقامه نماز در مسجد از بستر بیماری برخیزد علی علیه السلام را فرا خواند اما با پیام حفصه، عایشه، ابوبكر و عمر حاضر شدند!

در این روزها پیامبر صلی الله علیه و آله بارها فرمودند: «فتنه ها همچون پاره های شب سیاه رو می آورند».

پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله از توطئه و فتنه ای بزرگ آگاه است، كه می خواهند ولایت و خلافت را از اهل بیت خارج سازند و تلاشهای پیامبر صلی الله علیه و آله در خنثی نمودن این فتنه موثر واقع نیفتاد، تا اینكه در جوار حق آرام گرفت.

لحظاتی بعد تفكرات قومی قبیله ای عصر جاهلیت با لعابی از اسلام در سقیفه بنی ساعده سرنوشت تاریخ اسلام را رقم زد و حكومت الهی را با شعار حفظ سنت رسول الله و اتحاد مسلمین به حكومت غیر الهی تغییر داد. حادثه سقیفه


زخمی عمیقتر از زخم رحلت پیامبر اكرم بر جسم و جان فاطمه علیهاالسلام نشاند.

حكومت نامشروع ابوبكر از اهل خانه حضرت فاطمه علیهاالسلام در هراس است و برای تثبیت پایه های این حكومت و كسب مشروعیت و اقتدار به بیعت مولی الموحدین علی علیه السلام نیازمند است. عمر مشاور و كارگردان اصلی بیعت، با ابوبكر به در خانه ی دختر رسول خدا می آید و می گوید اگر اهل خانه خارج نشوند و بیعت نكنند، خانه ر ا با تمامی اهلش آتش خواهم زد، گرچه فاطمه در این خانه باشد! و علی را برای بیعت به نزد ابوبكر می برند اما حضرت تا زمانیكه بانوی اسلام حضرت زهرا علیهاالسلام در قید حیات بودند از بیعت خودداری ورزید.

ابوبكر و یارانش به عظمت علی علیه السلام و فاطمه علیهاالسلام در نزد همگان معتقدند لیكن برای اعتبار و قدرت بخشیدن به خود باید اهل بیت علیهم السلام را با دیگر مردمان برابر بدانند. برای عملی نمودن این ترفند سیاسی فدك حضرت فاطمه علیهاالسلام را كه پیامبر در حیاتش به وی بخشیده بود تحت عنوان اموال عمومی مسلمین مصادره كردند و ابوبكر برای توجیه اقدام خود گفت:

«سمعت: اقل رسول الله صلی الله علیه و آله: نحن معاشر الانبیاء لا نورث ما تركناه صدقه».

تنها راوی این حدیث ابوبكر است و شاهدان وی اعضای حزبش.

در اینجا حضرت فاطمه علیهاالسلام دختر رسول خدا را در هدایت جامعه و برگرداندن حكومت الهی به جایگاه اصلیش خود را مسئول می داند. كوچه های مدینه شاهدند كه فاطمه علیهاالسلام عزادار در دل تاریكی شب مركبی سوار و به همراهی علی علیه السلام به در منازل انصار می روند و در اجرای عدالت و دفاع از حریم ولایت و امامت یاری می طلبند. اما جوابی جز عذرخواهی، كه ما با ابوبكر


بیعت كرده ایم، نمی شنوند.

حضرت فاطمه علیهاالسلام غصب فدك را فرصتی مناسب دانست تا عدم مشروعیت و باطل بودن انتخاب ابوبكر را به اثبات رساند. اما چرا با وجود امام در جامعه حضرت فاطمه علیهاالسلام به قیام برخاست؟

شرایط تاریخی حاكم بر جزیره العرب سكوت علی علیه السلام و فریاد فاطمه علیهاالسلام را می طلبید. ادعای پیامبران دروغین، احتمال رجعت مردم مكه به جاهلیت، فرصت طلبی قبایل كه در انتظار احیای رقابت كینه توزیها و جنگهای عصر جاهلیت بودند، بیم و هراس بزرگان و اشراف از عدالت علی علیه السلام و نداتشن نیروهای نظامی و عدم قدرت اقتصادی اهل بیت، علی علیه السلام را به سكوت واداشت.

حضرت زهرا علیهاالسلام تحت نظر ولایت و امامت حضرت علی علیه السلام دست به قیامی مسالمت آمیز می زند و با داشتن نفوذ معنوی و شخصیت بزرگ انسانی شناخت دقیق از قرآن و قوانین اسلام و آگاه به شرایط و مقتضیات زمانه و مسائل سیاسی، طی خطبه ای در مسجدالنبی با مطنق قرآن و استدلال، حقانیت علی و بطلان انتخاب سقیفه بنی ساعده را در تاریخ جاودانه ساخت.

حضرت زهرا علیهاالسلام، چون انصار اولین پناه دهندگان پیامبر و مسلمانان بودند و اكنون در حكومت جدید، جایگاه و منصبی به آنها واگذار نشده بود آنان را به قیام فرا خواند و آنها را بخاطر سكوتشان سرزنش نمود اما مهاجرین كه حكومت را از آن قریش می دانستند به دلایل پیوندهای سیاسی و قومی و قبیله ای به خود اجازه قیام نمی دادند.

گرچه زهرا علیهاالسلام می داند كه در این قیام یاوری نخواهد داشت اما وظیفه خود


می داند تا مردم را به هدایت دعوت كند و به آنها بیم دهد. گویا مدینه دیگر زهرا علیهاالسلام را نمی شناسد و وی خود را تنها می یابد، حال در انتظار فرارسیدن مژده ای است كه پدرش به او داده است. همسرش را فرا می خواند و از او می خواهد كه مخفیانه در شب او را به خاك سپارد و هیچكس از محل دفن وی آگاه نشود تا برای همیشه همگان در طول تاریخ بپرسند چرا؟!.


[1] به نقل از مجموعه ي مقالات الزهراء، جلد اول، صص 213- 212.